Listen now for free

Gospel of Mark

حدود ۹۰ درصد از مرقس، تو متی و لوقا اومده که اصطلاحاً بهشون اناجیل هم‌نظر میگن و بخاطر همین، خیلی از محقق‌های کتاب‌مقدس اعتقاد دارن چون تقریباً تمام مرقس تو بقیه اناجیل اومده، احتمالاً، مرقس، اولین انجیلی بوده که نوشته شده، هر چند تا قرن ۱۹ بیشتر باور داشتن که متی، اولین انجیل بوده.

از بین بقیه انجیل نویس‌ها، اسم مرقس بیشتر تو عهد جدید ذکر شده و بعد از اناجیل، تو اعمال رسولان و بعد تو نامه‌های پولس و پطرس، اسمش رو می‌بینیم.

  • Episode: مرقس ۸: ۲۲ الی ۲۶
  • View all episodes: Gospel of Mark
      • 01
      • مرقس ۸: ۲۲ الی ۲۶  |  Gospel of Mark 8 : 22-26

      نص:

      این داستان تو انجیل‌های دیگه تکرار نشده و مرقس هم جزئیات بیشتری بهمون نمیده که بهتر بتونیم درک کنیم؛ و یسری سوال پیش میاد که نمیشه جواب خیلی محکم و قطعی بهش داد مثل اینکه چه نیازی بود که عیسی اونو از ده بیرون ببره؟

      چرا آب دهان به چشمای اون مرد زد یا چرا تو دو مرحله شفا انجام شد؟!!

      این سوالا فهمیدن این داستان رو پیچیده تر میکنه.

      واسه جواب میشه حدس‌هایی زد! مثلاً اونو از شهر بیرون میبره شاید بخاطر اینکه از بی ایمانی مردم بیت‌صیدا به ستوه اومده بود. همونطوری که تو متی ۱۱: ۲۱ میشه خواند، مردم بیت‌صیدا با اینکه معجزات زیادی دیده بودن، ولی عیسی را رد کردن و عیسی اونا رو سرزنش میکنه و عاقبت بدی رو واسشون پیشگویی میکنه، یا اینکه نمیخواست ایمان مردم، فقط روی معجزه‌ها باشه و مسیح موعود رو در حد یه شفا دهنده، پائین بیارن.

      از طرفی هم این نوع شفا هم زیاد نرمال نبود هر چند که همیشه عیسی معجزاتش رو شبیه هم انجام نمیداد ولی فقط اینباره که تو دو مرحله انجام میده.

      واسه فهمیدن این شفا، بد نیست چند آیه قبل‌تر رو بخونیم.

      تو آیه ۱۸ به شاگردا میگه: شما که هم چشم دارید و هم گوش، آیا نمی‌بینید و نمی‌شنوید؟ عیسی از شاگردا انتظار داشت که به چیزهایی که میبینن و میشنون، خوب توجه کنن ولی با اینکه چشم دارن، نمیتونن حقیقت رو در مورد عیسی ببینن. مثل همین مردی که چشماش باز شد، بجای دیدن حقیقت، همه چیز رو مات و غیرقابل تشخیص میدید و تو مرحله دومه که چشم‌هاش کاملاً شفا پیدا کرد. شاید بشه گفت که این قسمت، به طور خاصی به کوری روحانی شاگردا اشاره میکنه که همه چیز در مورد عیسی داشتن مات میدیدن نه واضح. تقریباً همیشه عیسی را رابی، استاد یا معلم میخوندن تا  اینکه تو چند آیه بعدی، پطرس میفهمه که عیسی، همون مسیحه و بقیه شاگردا هم بعد از قیام عیسی، اینو متوجه میشن.

      با اینکه تو تمام این ۳ سال با عیسی بودن، هنوز قدرت تشخیص نداشتن و نابینا بودن تا زمانی که روح خدا این رو براشون باز کرد.

      چندین سال پیش، وقتی که شروع کردم به کلیسا رفتن و انجیل رو خوندن، هنوز عیسی را به عنوان خداوند نپذیرفته بودم و اون واسم یه نبی و یه پیامبر خاص بود با اینکه تو همون مدت دیده بودم که تمام زندگیم عوض شده بود. بعد از ۲ ماه بود که چشمام باز شد که فهمیدم عیسی، کسی بزرگتر از یه پیامبر و نبی بود.

      باز شدن چشم ما روی عیسی، فقط یک‌بار نیست و هر روز بیشتر و بیشتر نیاز داریم که چشم‌هامون باز شه که عیسی کی بود، چیکار کرد و چیکار میتونه در آینده بکنه. درسته که وقتی که ایمان میاریم، چیزی از مسیح درک میکنیم که واسه همیشه یادمون میمونه، ولی رشد روحانی ما و فهم ما هم مرحله به مرحله مثل یه کودک رشد میکنه، مثل زمانی که خیلی کم میدیدیم، کم میشناختیم ولی هرچی که بیشتر از راه رفتن ما با عیسی می‌گذره، بیشتر میتونیم حضورش و نقشش رو تو زندگی‌مون ببینیم.

      یه سرودی معروفی هستش که شاید بشناسیدش که میگه چشمانم بگشا عیسی را ببینیم. این چیزیه که هر روز نیاز داریم دنبالش باشیم، دیدن و چشیدن عیسی و لذت بردن از اون.

      قبل از اینکه بخوام این پادکست رو تموم کنم، میخوام ازتون چند تا سوال بپرسم و دوست دارم که بهش فکر کنید و به خودتون جواب بدید.

      ۱ـ عیسی واسه‌ی من کیه و نقشش توی زندگی من چیه؟

      ۲ـ چشمای من چقدر حقیقت و کارهای عیسی رو میبینه؟

      ۳ـ آیا من از خدا میخوام که چشمام رو هم شفا بده تا بتونم اونو تشخیص بدیم و اراده‌اش رو تو زندگیم درک کنم؟

      اگه دوست داشتید، میتونید اینا رو جایی یادداشت کنید و جوابی رو که میدید، مدتی بعد،‌بعد از گذشت چند ماه، برید به جواباتون نگاه کنید که آیا رابطه‌اتون و شناختتون از مسیح بیشتر از قبل شده یا نه.

Published: 11/11/2022