Listen now for free

شکل‌گیری کتاب مقدس

درود میگم به شما دوستان

این برنامه در مورد نحوه شکل‌گیری کتاب مقدس و نحوه گردآوری آن اختصاص داره که توسط یک الهیدان سوئیسی به اسم روژه لیبی که بین آلمانی‌زبان‌ها خیلی معروفه، سخنرانی شده است. او چندین سال استاد دانشگاه در رشته باستان شناسی اسرائیل و خاورمیانه بود و نویسنده کتاب‌های زیادی هست و همینطور، مترجم کتاب مقدس است.

تو کانال یوتیوب او، «روژه لیبی لایو»، سخنرانی های زیادی به آلمانی و همچنین تعدادی هم به انگلیسی می‌توانید پیدا کنید.

از آنجایی که من و دوستانم از این سخنرانی و تعلیم، خیلی لذت بردیم، دوست داشتیم که این برنامه به زبان فارسی ترجمه و روخوانی بشه و همینطور تو نُسَخه تصویری که در یوتیوب قرار دادیم، می‌توانید عکس‌ها و منابعی را که مربوط به تصاویر همان بخش مثل دیوار اریحا یا نُسَخ خطی هست، تماشا کنید و در صورتی که فایل پاورپوینت را نیاز داشتید، می‌توانید از طریق ایمیل، این برای ما بنویسید تا برای شما ارسال کنیم.

این برنامه حدود ۳ ساعت هست که آن را به ۶ برنامه تقسیم کردیم که ۴ قسمت اول، مربوط به عهد عتیق هست و ۲ قسمت دوم، مربوط به شرایط و نوشته‌های عهد جدید.

در بخش اول، یکی از معروف‌ترین و کامل‌ترین نُسَخ  خطی به اسم نُسخه حَلَب را نگاه می‌کنیم و بعد به ۶ کتابی که موسی نوشته، تورات و ایوب را بررسی می‌کنیم و با فوت موسی بخش اول تمام میشه.

بخش دوم، کتاب یوشع را تا زمان مرگ سلیمان بررسی می‌کنیم.

و بخش سوم، به تقسیم شدن اسرائیل تا برگشت یهودیان از تبعید و بازسازی معبد اختصاص داره.

بخش چهارم، به نوشته‌های پایانی عهد عتیق و آپوکریفا نگاه می‌کنیم.

تو بخش پنحم، نقل‌قول‌های تاریخی و شرایط برای ظهور مسیح را خواهیم دید و در قسمت ششم، به بررسی نوشته‌های عهد جدید می‌رسیم.

امیدوارم این برنامه همانطور که برای ما برکت زیادی داشت، برای شما هم پر برکت باشه.

این برنامه، با اجازه آقای لیبی انجام شده و ممکنه بخش‌هایی از این سخنرانی، موافقت کامل شما را جلب نکنه، می‌خوام شما را تشویق کنم که با دقت این برنامه را گوش بدید و نظرات خودتان را برای ما ارسال کنید.

برکت خدا با شما باشد.

 

امین افشارنادری

پادکست‌های کلمه حیات

  • Episode: شکل گیری کتاب مقدس: ۴ـ آپوکریفا و کتب پایانی عهد عتیق تا تولد مسیح
  • View all episodes: شکل‌گیری کتاب مقدس
      • 01
      • شکل گیری کتاب مقدس: ۴ـ آپوکریفا و کتب پایانی عهد عتیق تا تولد مسیح  |  شکل‌گیری کتاب مقدس

      نص:

      با بخش چهارم بررسی چگونگی تشکیل کتاب مقدس برگشتیم. تو قسمت اول و دوم دیدیم که چطور کتب اولیه عهد عتیق و همینطور کتب تاریخی نوشته شدند و تو قسمت سوم هم به زندگی سلیمان و نوشته‌های اون نگاه کردیم و امروز قراره به کتب پایانی عهد عتیق، همینطور به آپوکریفا یا قانون ثانی نگاه کنیم و با تولد مسیح به پایان میرسیم.

      پاورپوینت صفحه ۲۲ (ادامه)

      در پایان بخش قبل دیدیم که کتاب مقدس در معبد نگهداری می شد. در این مورد می خواهم نامه دوم تیموتائوس فصل ۳ آیه ۱۴ را بخوانم. در این آیات پولس رسول به تیموتائوس، که طبق دین و رسوم یهودی تربیت شده بود، می گوید: «اما تو در آنچه آموخته و بدان ایمان آورده ای پایدار باش، چرا که می دانی آنها را از چه کسان فرا گرفته ای، و چگونه از کودکی کتب مقدس را دانسته ای که می تواند تو را حکمت آموزد برای نجاتی که از راه ایمان به مسیح عیسی است. تمامی کتب مقدس الهام خداست و برای تعلیم (…) سودمند است.»

      پولس رسول می گوید که تیموتائوس، کتب مقدس را از بچگی می شناسد. کلمه یونانی که اینجا برای «کودک» به کار رفته است، به معنی «نوزاد» است. تیموتائوس از وقتی که نوزاد بود توسط مادر و مادربزرگ دیندارش از کتب مقدس تعلیم یافته بود. منظور از «کتب مقدس»، عهد عتیق است.

      جالب است که اینجا کلمه یونانی رایج برای «کتب» به کار نرفته است، بلکه اصطلاحی که در اصل به معنی «حروف» است. یعنی پولس رسول اینجا درباره «حروف مقدس» صحبت می کند و این نشان می دهد که کتاب مقدس نه فقط در تمامیتش الهام خدا است، بلکه هر حرف از آن نیز.

      ولی دلیل اینکه این آیات را اکنون در رابطه با موضوع ما، کتاب مقدس در معبد، خواندم این است که اصطلاح یونانی که برای «مقدس» در اینجا به کار رفته است نیز خاص می‌باشد و اصطلاحی است که اغلب برای معبد استفاده می شود و محیط اطراف معبد را نیز در بر می گیرد. عیسی مسیح وقتی در انجیل متی فصل ۲۴ به شاگردانش می گوید که معبد ویران خواهد شد از همین اصطلاح استفاده می کند. «کتب مقدس» در دوم تیموتائوس فصل ۳ به معنی «حروفی که قداست آنها با قداست معبد مطابقت دارد» است و این به معبد، به عنوان محل نگهداری کتب مقدس اشاره می کند.

      من تازه یک کتاب درباره اعتبار کتاب مقدس نوشتم و در این کتاب دقیق تر بررسی کردم که کتاب مقدس در معبد نگهداری می شد و با دقت، روایات یهودیت را ذکر کردم.

      طومارهای معبد، بهترین طومار ها بودند. وقتی در حین رونویسی عهد عتیق مثلاً درباره املا یا درباره جای درست یک کلمه در جمله سوال می شد، از طومار های معبد استفاده کردند تا این مشکل بر طرف شود. یکی از این طومار های تورات در معبد، «طومار عِزرا» نام داشت. درباره عزرا بعداً بیشتر می گویم چون عزرا در گردآوری و تشکیل عهد عتیق نقشه مهمی داشت. «طومار عزرا» طومار توراتی بود که متعلق به عزرا بود و متن آن معتبر بود و برای استاندارد سازی تمام تورات های دستنویس استفاده می شده است.

      به همراه داشتن نوشته هایی بغیر از کتب معتبر عهد عتیق به کوه معبد ممنوع بود. فرض کنیم مثلاً در سال ۲۷ پس از میلاد کسی به کوه معبد می رود و دو طومار از کتابهای مکابی با خود دارد. پاسداران معبد باید کنترل کنند که آیین تطهیر را انجام داده است یا نه و از او می پرسند آیا خود را تطهیر کرده است و هشدار می دهند که اگر بگوید انجام داده با اینکه انجام نداده، سخت مجازات خواهد شد. بعد باید کنترل کنند که چه طومار هایی با خود دارد. وقتی می گوید آنها کتابهای مکابی هستند به او اجازه نمی دهند وارد معبد شود چون جزو کتب معتبر نیستند. اگر اعتراض کند و بگوید «مگر این کتاب ها جزو کتب مقدس نیستند؟» آشکارا به او خواهند گفت که خیر.

      در آن زمان همان نوشته هایی «کانونی» بودند که امروزه هم جزو «کانون» کتاب مقدس هستند – آپوکریفا، اسفار مشکوک، جزو کانون نبودند و نیستند. کانون مجموعه ای از کتب است که به عنوان کتب معتبر پذیرفته شده اند. الهیدانان آزاداندیش مدعی این هستند که تاریخ گردآوری این کتب کانون، مربوط به سال ۹۰ میلادی است که شورای یامینا آن را گردآوری کرد. این ادعا، برخلاف واقعیت تاریخی است زیرا در زمان عیسی مسیح کانون عهد عتیق، یعنی کانون کتاب مقدس که استفاده آنها در معبد مجاز بود، مدت ها پیش به طور قطعی تعیین شده بود.

      علاوه بر کتب معتبر، یهودیان اجازه داشتند شجره نامه هم به معبد بیاورند، مثلاً شجره نامه کاهنان، ولی بغیر از آنها هیچ نوشته دیگری مجاز نبود. پس منظور پولس رسول از «حروف که قداست آن با قداست معبد مطابقت دارد» همان نوشته های معتبر است که در معبد مجاز بودند.

      پاورپوینت صفحه ۲۳

      همانطور که توضیح دادم یهودیان از تبعید در بابل به اورشلیم بازگشتند و معبد را بازسازی کردند و می خواستند مسیح را در سرزمین اسرائیل ملاقات کنند و کتب مقدس را در معبد نگه می داشتند اما چند وقت قبل از تکمیل معبد، بازسازی معبد به فرمان اردشیر شاه پارس متوقف شد.

      بعد حجی نبی و زکریای نبی به صحنه آمدند. آنها نبوت کردند و هر یک از ایشان یک کتاب نوشتند و یهودیان را تشویق کردند که به بازسازی معبد ادامه دهند و از کار دست نکشند فقط بخاطر اینکه یک انسان فرمان داده چنین کنند. یادآوری کردند که خدا فرمان داده بود معبد را بازسازی کنند و قوم باز به کار مشغول شدند. آن دو نبی خودشان هم در کار بازسازی کمک کردند.

      دستور قانونی برای بازسازی معبد مورد بررسی قرار داده شد و در بایگانی حکومت پارس، اسنادی پیدا کردند که نشان داد کورش پادشاه اجازه بازسازی را داده بود. به این ترتیب مشکل رفع شد.

      در زمان حجی و زکریای نبی، عزرا کاهن نیز خدمت می کرد. در کتاب عزرا فصل ۷ آیه  ۱۰ درباره او می خوانیم که او پایبند به کتاب مقدس بود: «زیرا عزرا دل خویش را به تفحص در شریعت خداوند و اجرا و آموزش فرائض و فرمانهایش در اسرائیل سپرده بود.» اولا به دقت کتاب مقدس را می خواند، دوما خودش بر طبق فرمانهایش زندگی میکرد و سوما به دیگران نیز تعلیم میداد.

      نحمیا چند وقت بعد از آغاز خدمت عزرا، از تبعید در بابل به اورشلیم بازگشت تا دیوارهای شهر را بازسازی کند. در آن زمان از عزرا خواستند که طومار تورات را که از آن نگهداری می کرد، بیاورد. در کتاب نحمیا فصل ۸ از آیه ۱ می خوانیم: «آنگاه تمامی قوم همچون یک تن در میدان مقابل دروازه آب گرد آمدند. آنان به عزرا کاتب گفتند که کتاب شریعت موسی را که خداوند به اسرائیل امر فرموده بود، بیاورد. پس در نخستین روز از ماه هفتم،» – عید روش هاشانا، عید آعاز سال یهودی – «عزرا کاهن تورات را به حضور جماعتی از مردان و زنان و همه کسانی که می توانستند آنچه را می شنوند درک کنند» – یعنی بچه ها – بیاورد. او از سپیده دم تا نیمروز، در حالی که رو به سوی میدان مقابل دروازه آب داشت، آن را در حضور مردان و زنان و تمامی کسانی که می توانستند درک کنند، قرائت کرد. و تمامی قوم به کتاب تورات گوش فرا دادند. عزرا کاتب بر منبری چوبین که برای همین کار ساخته شده بود، بایستاد.» بعد از آن، چند نفر از لاویان شریعت را توضیح دادند و تفسیر کردند.

      عزرا به کتب مقدس خیلی اهمیت میداد و خودش نیز پیامبر خدا بود که با الهام خدا، کتاب عزرا را نوشت. در باوا باترا می خوانیم که علاوه بر این، کتاب های تواریخ را نیز به نگارش درآورد. کتاب های تواریخ به معبد تمرکز می کنند، معبد سلیمان و معبد، در زمان پادشاهان یهودا. بر خلاف کتاب های پادشاهان، کتاب های تواریخ درباره پادشاهان اسرائیل (افرایم) گزارش نمی دهند و تنها به حکومت جنوبی که ارتباطش با معبد اورشلیم برقرار ماند، تمرکز می کند. کتابهای تواریخ اثری از عزرا کاهن هستند و طبق باوا باترا، نحمیا تکمیلش کرد. نحمیا کتاب نحمیا را هم نوشت، از دیدگاه خودش: درباره خودش می نویسد «من…».

      کتاب استر نوشته مُردِخای است. طبق باوا باترا، «مردان کنیسه بزرگ» هم روی آن کار کردند. اصطلاح «مردان کنیسه بزرگ»  که در روایات یهودی استفاده می شود به معنی افرادی از جمله عزرا کاهن، حجی نبی، زکریای نبی و ملاکی نبی است. این پیامبران، عهد عتیق را تکمیل کردند.

      پاورپوینت صفحه ۲۴

      در سال ۴۴۵ پیش از میلاد، اردشیر پادشاه به نحمیا اجازه داد که به اورشلیم برگردد و حصار شهر را بازسازی کند. گزارش این وقایع را در کتاب نحمیا پیدا می کنیم. کتاب نحمیا به کتاب عزرا اضافه شد و آن دو با هم یک کتاب حساب شدند.

      در تصویر، یک قسمت بجا مانده از دیوار نحمیا را می بینید که در سال ۴۴۵ پیش از میلاد، در عرض ۵۲ روز ساخته شد. نحمیا قوم را تشویق کرد و خیلی از آنها مشغول به کار شدند. از آن موقع می شد بر اساس پیشگویی دانیال نبی درباره «هفته»، زمان ظهور مسیح را حساب کرد. در کتاب دانیال فصل ۹ آیه ۲۵ می خوانیم: «پس بدان و بفهم که از صدور فرمان جهت مرمت و بازسازی اورشلیم تا آمدن مسیح رهبر، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود.» این به معنی ۶۹ سال ضرب در ۷ است و هر سال ۳۶۰ روز حساب میشود. از سال بازسازی تا سال ۳۲ پس از میلاد که مسیح ظهور کرد دقیقا همین مدت بود.

      پاورپوینت صفحه ۲۵

      الان به پایان شکل گیری عهد عتیق می رسیم.

      حدود سال ۴۲۰ پیش از میلاد، مدتی بعد از دوران خدمت نحمیا، عزرا، حجی و زکریا، ملاکی نبی خدمت کرد. ملاکی در کتابش که به عنوان آخرین نوشته به عهد عتیق اضافه شد، بازگشت مسیح را اعلام می کند.

      در تلمود، در بخش «سنهدرین ۱۱ آ»، می خوانیم که «پس از مرگ حجی، زکریا و ملاکی، روح خدا از اسرائیل دور شد». برای قوم اسرائیل روشن بود که پس از مرگ ملاکی نبی، دیگر پیامبری وجود نداشت که بتواند با الهام خدا کتب مقدس را بنویسد. این شروع یک سکوت طولانی بود. به مدت حدوداً ۴۰۰ سال هیچ نبی از جانب  خدا پیام مکتوبی برای قوم اسرائیل نیاورد.

      در این مدت، آپوکریفا نوشته شدند، مثلاً کتاب «حکمت یشوع بن سیراخ». نوه یشوع بن سیراخ در مقدمه این کتاب نوشت که پدربزرگش تورات، کتب انبیا و مکتوبات را با دقت می خواند و در این کتاب، حکمتی را که کسب کرده بود را بیان کرد. اصلا ننوشت که پدربزرگش یک نبی بزرگ بود و کتابش الهام خدا است. سیراخ یک ربی بود که عهد عتیق را می خواند و تفسیری از آن نوشت و خودش هم ادعا نکرد که نوشته اش الهام خدا است.

      کتاب اول مکابی درباره زمان وحشتناکی که تو قرن دوم قبل از میلاد بود گزارش می دهد که سوری ها عده زیادی از یهودیان را کشتند و معبد را با قربانی کردن یک خوک بر قربانگاه، نجس کردند. در کتاب اول مکابی نوشته است که از زمانی که انبیا دیگر در قوم اسرائیل نبودند تا همان زمان، چنین اندوه بزرگی در اسرائیل وجود نداشت.

      چه نتیجه ای می توانیم بگیریم؟ در خود کتاب های آپوکریفا نوشته است که در آن زمان، اسرائیل دیگر پیامبری نداشت، ولی باز هم کتاب نوشتند. امروزه برای ما مسیحیان نیز همینطور است، با اینکه می دانیم کتاب مقدس در قرن اول میلادی تکمیل شد، باز هم کتاب ها به نگارش در می‌آوریم.

      کتاب دوم مکابی هم یک گزارش تاریخی است، و یک منبع تاریخی مهم. نویسنده در خاتمه کتابش می نویسد که جالب نیست – همیشه فقط شراب بنوشیم و جالب هم نیست همیشه فقط آب بنوشیم، بلکه خوب است بعضی اوقات شراب بنوشیم و بعضی اوقات آب – همچنین برای کتاب‌ هایی که می خوانیم هم خوب است که تنوع داشته باشیم. به عبارت دیگر، قصدش از نوشتن کتابش، سرگرمی خوانندگان است.

      کتاب های آپوکریفا در کتاب مقدس کاتولیک، بین عهد عتیق و عهد جدید قرار دارند. آن کتاب ها ادعا نمی کنند که مانند کتاب های اشعیا، ارمیا یا زکریای نبی هستند که قبل از هر پیشگویی، از جانب خداوند نقل کنند که «خداوند می فرماید» یا «خداوند لشکرها می فرماید»، بلکه کتاب های مختلف آپوکریفا نوشته هایی انسانی هستند و نه بیشتر.

      ولی در قرن ۱۶ میلادی، کلیسای کاتولیک می خواست مانع اصلاحات شود که در آن دوران در کلیسا صورت گرفته بود و به این دلیل، شورای ترنت اعلام کرد که هر کسی که آپوکریفا را رد کند، ملعون باد. به این ترتیب این کتاب ها که در یهودیت هیچوقت کتب معتبر حساب نشدند و خودشان نیز ادعا نمیکنند که الهام خدا هستند، در قرن ۱۶ جزو کتب معتبر کلیسای کاتولیک شدند و حتی اعلام شد که هر که آنها را رد کند، معلون باد.

      اصلاح طلبان می گفتند «سولاْ سْکْریپتورا»، یعنی ایشان فقط کتاب مقدس را قبول داشتند. هر آنچه را که پاپ و شورا ها گفتند، فقط به این شرط قبول داشتند که منطبق با کتاب مقدس باشد. مثلاً تصمیم شورای نیقیه که مسیح هم گوهر با پدر است را پذیرفتند و همچنین تصمیم شورای قسطنطنیه که روح القدس خدا است و تصمیم شورای افسس که عیسی مسیح خدای تجسم یافته است، یعنی هم کاملاً ذات خدا را دارد و هم کاملاً ذات انسانی. اصلاح طلبان فقط به این دلیل این تصمیمات را پذیرفتند چون طبق کتاب مقدس می‌باشند، ولی اقتدار شورا را قبول نداشتند و فقط اقتدار کتاب مقدس را.

      پس کلیسای کاتولیک می خواست برای مخالفت با اصلاح طلبان، از کتاب مقدس استفاده کند. در کتاب دوم مکابیان قسمتی وجود دارد درباره دعا برای مردگان. اصلاح طلبان، دعا برای مردگان را رد کردند و کلیسای کاتولیک برای دفاع از این تعلیم، کتاب دوم مکابی را همراه با بقیه آپوکریفا، هم سطح با کتب معتبر کتاب مقدس قرار داد. ولی کلیسا در اصل قادر نبود چنین تصمیمی را بگیرد. عهد عتیق خیلی وقت پیش تکمیل شده بود و پولس رسول می گوید که کتب عهد عتیق به قوم اسرائیل به امانت سپرده شدند، نه به کلیسا.

      در نامه پولس رسول به رومیان، فصل ۳، از آیه ۱ می خوانیم: «پس مزیت یهودی بودن چیست و ختنه را چه ارزشی است؟ بسیار از هر لحاظ. نخست آنکه کلام خدا بدیشان به امانت سپرده شده است.» کلام خدا از کتاب پیدایش تا کتاب ملاکی به یهودیان به امانت سپرده شد و آنها این تکلیف را داشتند که در زمان حیات هر نبی تشخیص بدهند که آیا او پیامبر خدا است یا نه. آیا تمام پیشگویی هایش به حقیقت پیوستند یا آنچه که پیشگویی کرد، اشتباه بود؟ آیا تمام تعالیمش منطبق با تورات است؟ بررسی این سوالات در قرن ۱۶ غیر ممکن بود بلکه لازم بود در زمان خود انبیا انجام شود. دیدیم که برای یهودیان واضح بود که بعد از مرگ ملاکی نبی، روح القدس از اسرائیل دور شد، پس آپوکریفا جزو کلام خدا نیستند.

      کتاب ملاکی نبی چون آخرین نوشته از عهد عتیق است، کتاب خاصی است. در فصل ۳ آیه ۱، صدای مسیح را می شنویم، ۴۲۰ سال پیش از میلادش: «هان من پیام آور خود را می فرستم و او راه پیش روی من را آماده خواهد کرد» یعنی مسیح می گوید که یک نبی را می فرستد تا راه را برایش آماده کند و این پیشگویی با آمدن یحیای تعمید دهنده، تحقق یافت. ظهور یحیی، قوم اسرائیل را خیلی تحت تاثیر قرار داد. یوسفوس در اثرش «روزگار باستانی یهود» در این باره گزارش می دهد. یوسفوس در قرن اول میلادی زندگی می کرد و بنابراین شاهد عینی آن زمان بود.

      الان به کتاب ملاکی، فصل ۳، آیه ۱ برگردیم: «و خداوندگاری که طالب اویید به ناگاه به معبد خویش در خواهد آمد؛ و آن پیام آور عهد که در او وجد می کنید، هان او می آید!» این هیجان انگیز است. ناگهان خداوند به معبدش در خواهد آمد – او مسیح است.

      «پیام آور عهد» همان کسی است که طبق کتاب ارمیا فصل ۳۱ آیه ۳۱ عهد جدید را برقرار خواهد کرد. او ناگهان خواهد آمد. با پیشگویی دانیال نبی درباره «هفته» می توان ظهورش را حساب کرد، ولی منظور تولدش نیست، بلکه ورودش به اورشلیم به عنوان پادشاه در روز یکشنبه نخل. ولی معلوم نبود چند وقت پیش از آن به دنیا بیاید.

      مسیح در بیت لحم در یک طویله به دنیا آمد و او را در آخور خوابانیدند، این که برای یک رهبر مناسب نیست. یک ماه بعد از تولدش، مریم و یوسف او را به معبد بردند تا او را به عنوان پسر ارشد به خدا تقدیم کنند و قربانی تطهیر برای مریم که یک ماه پس از وضع حمل لازم بود، تقدیم کنند.

      در آن هنگام شمعون، یک مرد سالخورده، به معبد آمد. او یک وعده خاصی از خدا دریافت کرده بود: که قبل از اینکه مسیح را با چشمان خود ببیند، نخواهد مرد. این را در انجیل لوقا، فصل ۲ میخوانیم. شمعون در همان هنگام وارد معبد شد که یوسف و مریم از آن دروازه داخل شدند که مخصوص تقدیم کردن پسر نخست زاده بود. آنجا قرار بود یک کاهن نوزاد را به آغوش بگیرد و برکتش بدهد. شمعون نوزاد را به آغوش گرفت، ولی او را برکت نداد، بلکه فقط والدینش، چون می دانست که این نوزاد از خودش بزرگتر است. او گفت: «ای خداوند، حال بنا به وعده خود، خادمت را به سلامت مرخص می فرمایی. زیرا چشمان من نجات تو را دیده است.»

      آمدن مسیح به معبد یک سورپرایز بود – «ناگهان خداوند به معبدش در خواهد آمد»، و مسیح نوزاد با بقیه نوزادان که در معبد به خدا تقدیم شدند، فرقی قابل رویت نداشت، ولی شمعون می دانست که او مسیح است. بعد حنای نبیه هم آمد، که شب و روز در معبد به سر می برد و دعا می کرد، و او هم فهمید که این مسیح است که ناگهان به معبد آمده است.

      بزرگترین پسرم وقتی بچه بود فقط می خواست کتاب هیجان انگیز بخواند. چطور فهمید که یک کتاب هیجان انگیز است یا نه؟ هیچوقت از اول شروع به خواندن نکرد، بلکه کتاب را از آخر به اول ورق زد و اگر کلمه «ناگهان» را می‌دید می دانست که این داستان هیجان انگیز است و در آیه ای که خواندیم هم نوشته «خداوندگاری که طالب اویید به ناگاه به معبد خویش در خواهد آمد».

      بر اساس این آیه روشن بود که مسیح در زمانی باید بیاید که معبد وجود دارد. ولی معبد در سال ۷۰ پس از میلاد ویران شد و تا امروز بازسازی نشده است. ولی از وقت ویرانی معبد به بعد، در یهودیت حدود ۵۰ نفر ظهور کردند که ادعا کردند مسیح هستند. همه آنها دیر ظهور کردند چون از کتاب ملاکی می دانیم که مسیح باید به معبد می آمد.

      در زمان ملاکی، بیداری روحانی که در زمان عزرا و نحمیا صورت گرفته بود، بعد از چند سال دوباره از بین رفت. قوم بی حیا شد و در کتاب ملاکی، مرتبه آخر است که قوم را به بازگشت به سوی خداوند دعوت می کند، در فصل ۱، آیه ۲، می خوانیم: «خداوند می گوید: ««من شما را دوست داشته ام» اما شما می پرسید: «چگونه ما را دوست داشته ای؟»»

      خداوند اینجا خود را باز به عنوان خدای محبت معرفی می کند: «من دوستتان دارم» و آنها گفتند: «چطور می توانیم بفهمیم که ما را دوست داری؟» بعد سکوت طولانی شروع شد و دیگر هیچ پیامبری وجود نداشت. ولی در عهد جدید، در نامه پولس رسول، فصل ۵، آیه ۸، جواب خدا را به سوال قوم مرتد زمان ملاکی نبی پیدا می کنیم: «اما خدا محبت خود را به ما این گونه ثابت کرد که وقتی ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد.»

      تو بخش بعد، به شرایط تاریخی برای ظهور مسیح نگاه می‌کنیم و اینکه چرا کتب عهد جدید، هم سطح با کتب عهد عتیق و الهام خدا هستند.

      خداوند به شما برکت بده.

      Social Media:

      Website: https://kalameye-hayat.com

      Telegram: https://t.me/KalameyeHayatofficial

      Instagram: https://www.instagram.com/kalameyehayat

      Youtube: https://www.youtube.com/channel/UCyhbpNCwyvva-yH1gwFNw1w/videos

Published: 08/11/2024